پارادایم در حسابداری
تعداد بازديد : 104164

پارادایم در حسابداری
مقدمه :
در دهه های اخیر شاهد انقلاب های گوناگونی در عرصه های علمی بوده ایم و این امر نشان دهنده پیشرفت بشریت با سرعت بالاتری نسبت به قبل است .
شاید اینگونه به نظر رسد که کشورمان در مقایسه با کشورهای اروپایی و آمریکایی از روند رو به رشد کند تری در مباحث علمی برخوردار باشد و این موضوع ما را با چالش اساسی در آینده روبرو خواهد نمود .
لذا می بایست کوشید تا از چرخه رشد جهانی عقب نماند و صرفا به مصرف کننده تبدیل نشد و این موضوع زمانی تحقق خواهد گرفت که در امر تحقیق و تفحص کوشش های لازم بعمل آید شایان ذکر است که امر تحقیق احتیاج به پشتوانه مالی قوی داشته و می بایست به طور کامل این موضوع استمرار یابد تا یک تحقیق به نتیجه و ایجاد تحول در عرصه های گوناگون منجر کرد و با توجه به اینکه اقتصاد هر کشور قلب تپنده آن کشور است و پیشتوانه تمام فعالیت ها از قبل تحقیقات می باشد مطمئنا در درجه اول این مبحث باید مورد مطالعه قرار گرفته و در این مورد تحقیقات انجام شود تا با توجه به نتیجه تحقیقات شاهد انقلاب و تحول و بهینه شدن اقتصاد کشور باشیم .
البته برخی صاحب نظران تحول در اقتصاد و تحول در علوم دیگر را لازم و ملزوم هم میدانند و با این تذکر ( منفعت از سایر علوم است که باعث رشد اقتصادی می شود ) حرکت می کنند اما می بینیم که چگونه برخی از کشورهای آسیایی با استفاده از منابع اولیه و انقلاب در اقتصاد و مسائل ما می توانسته اند خود را به رده کشورهای تراز اول دنیا نزدیک کرده و حال از منابع مالی کشورهای همسایه و تکنولوژی خود جهت نیل به اهدافشان استفاده می نمایند.
در اینجا لازم می بینم اشارهای کوتاه به پتانسیل و قدرت تعقل در زمینه ایجاد انقلاب اقتصادی و مالی که در کشورمان موجود است بنماییم.
با توجه به اسناد و مدارک یافته شده از ایران باستان در زمینه های اقتصادی و بازرگانی در کتیبهای سنگی که متعلق به دوران هخامنشی می باشد به دستور کوروش کبیر برای کشتیهای تجاری بیمه نامه صادر شده و تجار ملزم به رعایت قوانین بیمه شده اند و در این کتیبه قوانینی در مورد نحوه محاسبه حقوق کارگرانی که در ساخت کاخهای پادشاهی مورد استفاده قرار میگرفته اند و تنظیم بیمه نامه عمر حوادث درمان تصویب و دیوان سالاران را ملزم به لحاظ قرار دادن این قوانین در محاسبات خود دانسته است .
این موضوع نشان دهنده درایت ما ایرانیان از زمانهای کهن در زمینه های اقتصادی است در زمانی که این تحول در ایران رو به آغاز بود تمامی کشورهای متمدن حال دنیا در پیشرفت به شیوه سنتی بودند ولی اینک خود را طلائه دار این تحول می دانند موارد تاریخی فوق بدین دلیل مطرح گردید که نشان دهنده توانایی ما ایرانیان در مورد تحلیل مسائل اقتصادی وایجاد تحول در این زمینه است.
در حال حاضر وظیفه محققان و تحصیلکردگان ما در امور اقتصادی و مالی اینست که این فاصله را رفته رفته از میان برداشته و در رشد و شکوفایی کشورمان نقش مهمی ایفا نمایند . و این موضوع امکان پذیر نیست تا وقتی که محققان ما اشراف کامل به دو موضوع ندانسته باشند
1- مسائل اقتصادی و مالی در سطح جهانی و جزئی (ریز پردازنده )
2- آشنایی کامل با نحوه عملکرد یک مدل و فرضیه و چگونگی ایجاد تحول و انقلاب در آن
نوشتاری که ذیلا از نظر می گذرد از 3 بخش متمایز تشکیل گردیده است و در بخش یک به مفهوم ابر تئوری ( پارادایم paradigm ) از دیدگاه کوهن و توضیحات بیشتر در ارتباط با مفهوم ابرتئوری بر گرفته شده از یکی از مقالات آنسوف Ansoff پرداخته می شود .
در بخش دوم (انقلاب و تفکر حسابداری ) اثر ولز آورده شده است . در این تحقیق ولز تکیه زیادی بر مفهوم ابرتئوری paradigm و نوشته های کوهن داشته است و در بخش پایانی (بخش سوم ) برخی توضیحات بیشتر در ارتباط با نقش پارادایم درحسابداری و طرح برخی ابهامها آورده شده است
امیدوارم توانسته باشم با ارائه این تحقیق جرقه ای هر چند کوچک در ذهن متفکر اساتید ، محققان و دوستانم ایجاد و منشاء و شعاع نور اولیه تحولی بزرگ بوده و شاهد ارائه مسائل جديدي از سوي ايشان باشم ،هرچند دور از ذهن نيست كه بتوان به اين هدف نيل پيدا كرد البته تا تكميل اين فن راهي طولاني را مي بايست پيمود و با استفاده از تمام توان علمي و تجربي در اين راه پا نهاد ،شايان ذكر است جوامع غربي همكنون در حال بررسي موشكافانه در اين عرصه هستند و يكي از بزرگترين نتيجه بدست آمده در اين زمينه پيدايش گزارش صورت گردش وجه نقد مي باشد.
بخش اول
مفهوم ابرتئوری (پارادایم paradigm )
پارادایم از دیدگاه کوهن
در ذیل تعاریفی که دانشمندانی همچون توماس کوهن و آنسوف درباره پارادایم در نوشته های خود آورده اند ذکر شده و به بشریح آنها پرداخته می شود .
تعریف اول
پارادایم مشتمل است بر مفروضات کلی نظری و قوانین و فنون کاربرد آنها که اعضای جامعه علمی خاصی آنها را بر می گیرند .
پژوهشگران درون یک پارادایم خواه مکانیک نیوتنی باشد خواه علم ابصار موجی شیمی تحلیلی باشد یا هر چیز دیگر به امری مشغولند که کوهن آنرا علم عادی می نامد تصویر کوهن از شیوه پیشرفت یک علم را می توان به وسیله طرح بی پایان زیر خلاصه کرد : تپش علم علم عادی بحران انقلاب علم عادی جدید بحران جدید فعالیت های پراکنده و گوناگونی که قبل از تشکیل و تقدیم یک علم صورت می گیرد نهایتا از اینکه به یک پارادایم مورد پذیرش جامعه ای علمی تبدیل شد منظم و هدفدار می گردد.
کوشش دانشمندان عادی برای تعیین و تطبیق رفتار برخی از چهره های مربوط به هم عالم طبیعت که به کمک نتایج آزمایش آشکار گردیده پارادایم را تفصیل و توسعه می بخشد . آنها فیض این کار ناگزیر مشکلاتی را تجربه خواهند کرد و با ابطالهای آشکاری مواجه خواهند شد . اگر مشکلاتی از آن نوع را نتوان فهم و وضع کرد وضعیتی بحرانی به وجود خواهد آمد بحران هنگامی در مرتفع خواهد شد که پارادایم کاملا جدیدی ظهور کند و مورد حمایت روزافزون دانشمندان واقع شود تا اینکه پارادایم مسئله انگیز اولیه نهایتا مطرود شود . این تحول گسسته یک انقلاب علمی را تشکیل می دهد . پارادایم جدید حاوی نویدهایی است و مشکلات ظاهرا غلبه ناپذیر ندارد و از این پس فعالیت علمی عادی جدید را هدایت می کند تا اینکه آن نیز با مشکلات جدی روبرو شود و بحران جدید بزداید که بدنبال آن انقلاب جدیدی ظاهر شود .
تعریف دوم
پارادایم همان مجموعه فراگیر است که حاوی تمامیت نگرش ها و بینش های دانشمندان است و مشتمل است بر مجموعه ای از مفاهیم نظریه ها و قوانین با مجموعه ای از ابزارهای اندازه گیری شیوه های بکار گیری آنها جهت تولید ساخته های تجربی و نحوه تعدیل و تصحیح آنها : مجموعه ای از اصول و قواعد روش شناختی : وبالاخره مجموعه ای از تعهدات و اصول ما بعدالطبیعی و توصیه های نیمه یا شبیه اخلاقی دانشمندان ضمن کار در پارادایم و کاوش بر پارادایم لاجرم مشکلاتی را تجربه خواهند کرد و با مشاهدات خلاف انتظار مواجه خواهند شد .
تعریف سوم
از نظر کوهن پارادایم مجموعه ویژه ای از باورها و پیش پندارهای جامعه علمی است که شامل تعهدات متا فیزیکی نظری و ابزاری آمده می باشد .
پژوهش محققانی که جامعه علمی مبتنی بر پارادایمی است که جامعه علمی را در بر گرفته است این پارادایم است که به دانشمند می گوید که چه چیزی مسئله است و باید به جستجو برای یافتن پاسخ هایی برای آن بپردازد و این پاسخ ها باید در قالب کدامین مفاهیم و اصطلاحات صورت بندی شود و با کدام اصول و نظریه ها باید تلائم داشته باشد و یا هنگامی که به آزمایشگاه پا می گذارد با به کار گیری چه ابزار آلاتی به مشاهده کدامین پدیدارها بپردازد و آنها را مورد آزمایش قرار دهد و یا از مشاهده چه چیزهایی صرف نظر نماید تا پژوهش وی منجر به رشد ثمر بخش علم عادی گردد. به همین جهت دانشمندانی که در جامعه علمی خاصی به کار مشغولند از قوانین و موازین یکسانی برای کاوش علمی برخوردار هستند . در واقع تعهدات و اجماع هاي آشكار مولد پارادايم، لازمة توصعه علم عادي يعني پيدايش و ادامه سنت هاي پژوهش علمي مي باشد. سنت هاي مورخان علم آنها را تحت عناويني چون نجوم بطليموسي، نجوم كوپرنيكي، فيزيك ارسطويي و فيزيك نيوتني توصيف مي كنند.
تاريخچه حسابداري
از آن جائيكه جوامع بشري همواره در حال پيشرفت و دستيابي به نا شناخته ها مي باشد و با توجه به اين كه نقش فعاليت هاي مالي در هر توسعه اي غير قابل انكار است. نياز به توسعه حسابداري روز به روز افزايش مي يابد. در قرون وسطي مرسوم بوده است كه فرمانروايان ماليات ها را جمع آوري مي نمودند و آن را در جهت رفع نيازهاي مالي مربوط به توسعه ي كار املاك به مصرف مي رساندند. از وظايف حسابداران در اين زمان يكي تهيه صورتي از اموال افراد جهت خزانه داري فرمانروا به منظور اخذ ماليات و ديگر تهيه گزارش سفر افرادي كه به كار تجارت بين كشورها اشتغال داشته اند بوده است. اين گزارش در پايان هر سفر و به منظور تعيين سود و زيان مربوط به آن تهيه مي گرديد. در قرون 13و 14 به دليل رشد عمليات تجاري تحولاتي در سيستم نگهداري حساب بوجود آمد. انتشار كتاب رياضيات ( لوكاپاچي-1494م )كه چند فصلي از آن اختصاص به حسابداري داشت موجب گسترش فن دفترداري دو طرفه در سراسر اروپا گرديد . وي يك كشيش ايتاليائي و در واقع يك رياضيدان بود كه در اين كتاب مهارت تجزيه و تحليلگري خود را در جهت توصيف سيستم حسابداري دوطرفه بكار برد . كتاب پاچولي با وجود اينكه اشاره اي به دوره مالي و نگهداري حسابهاي مربوط به دارائيهاي ثابت ندارد ونيز تمايزي بين اموال شخصي صاحب موسسه و سازمان تجاري وي نگه داشته است . به دليل سادگي و داشتن ارزشهاي علمي در طي قرون 15 و 16 به اغلب زبانها ترجمه و مورد استفاده قرار گرفت. با تولد انقلاب صنعتي در انگلستان نياز رو به تزايد به حسابداري توسعه يافت . در آمريكا هم پس از بوقوع پيوستن انقلاب صنعتي سرمايه هاي شخصي زيادي در كمپانيها وارد گرديد و موجب توسعه هر چه بيشتر آنها شد ودر نتيجه بوجود آمدن غولهاي صنعتي قرن 20 سيستمهاي حسابداري از اهميت بيشتري برخوردار گرديدند . با اشاره اي كه شد در مي يابيم كه حسابداري همزمان با پيشرفت وضعيت اقتصادي توسعه و تكامل پيدا نمود.
اطلاعات حسابداري از صدها هزار سال قبل براي استفاده كننده گان آن موجود بوده است . با وجود آنكه حسابداري دو طرفه رادر قرن پانزدهم لوكا پاچولي در ايتاليا بصورت موثر در آورده است اما اساس آن به 3000 سال قبل ار آن بر مي گردد . از اين رو ساختار رسمي براي پردازش عمليات براي شخصيتهاي واحدهاي اقتصادي و بازرگاني تقريبا مربوط به 700 سال گذشته است .
حسابداري دوطرفه موقعي پا به عرصه وجود گذاشت كه بايد شرايط خاص آن زمان را مورد بررسي قرار داد وآن شرايط در حال حاضر وجود ندارد . ليتيلتون بيان مي كند كه دفترداري دو طرفه بر اثر ضروريات خاص يا سوابق آن به دوره فلز ( چيزي كه در آن زمان بيشتر مورد استفاده قرار مي گرفت ) و زبان ( وسيله اي براي بيان و توضيح فلز ) بر مي گردد . براي نوع اول مالكيت خصوصي ، سرمايه و اعتبار ليست شده است و براي نوع دوم كتابت ، پول و رياضي ليست شده است . ليتيلتون ادعا دارد كه اين ضروريات خاص اگر چه در شكل و فرم قابل تشخيصي ارائه شده لكن در تمدن باستان اين ضروريات براي پيدايش حسابداري دوطرفه وجود نداشته است . تمدن باستان مربوط به دوران مصريها ، بابليها( از جمله سومري ها ) ، يونانيها و رومي ها مي باشد . اگر چه حسابداري دوطرفه در ايتاليا بوجود آمد لكن گسترش و توسعه آن در جهان غرب بوده است .
در جريان فروپاشي تمدنهاي باستاني ، چرخ اختراع شد و ارابه ابداع گرديد همچنين استفاده از اسيران جنگي بعنوان برده و براي كار اجباري در كشاورزي و در كارهاي ساختماني معمول شد . اين عوامل امكان لشكركشي هاي بزرگ و فتح سرزمينهاي دور دست را فراهم كرد و بر تمايل به گسترش قلمرو فرمانروايان افزود ودر نهايت به ايجاد امپراطوريهاي روم و ايران از آن جمله اند . وسعت قلمرو يك امپراطوري از يك سو حجم و مقدار مبادلات را زيادتر و متنوع تر كرد و از سوي ديگر جمع آوري و نقل و انتقال مقادير بزرگي از باج وخرا جها را در مسافرتهاي دور ضروري ساخت استفاده از سكه هاي طلا و نقره در معاملات ، پيامد اين تحولات است. تعيين رابطه مبادله ثابت بين انواع سكه هاي رايج در يك امپراطوري مبادلات را تسهيل كرد و حسابداري را پيشرفت و گسترش داد.
دوران نظام فئودالي و ارباب رعيتي
زوال امپراطوري هاي باستاني ، پيدايش اشكال گوناگوني از نظام فئو دالي را در پي داشت كه هر يك داراي ويژگي هاي خاص خود بود ،خصيصه مشترك اين نظام ها ،سهم بري است از محصولات كشاورزي بين ارباب و رعيت ،اقتصاد بسته در قلمرو هر خان و جلوگيري از مبادلات تجاري جز در محدوده هر خان فئود ال بود. بدين ترتيب ضرورتي براي تحول حسابداري اوليه و تبديل آن به يك نظام جامع پيدا نشد و پيشرفته ترين حسابداري رايج در اين قرون متمادي ، نگهداري نوعي حساب جمع و خرج و يا دخل و خرج است. اين سيستم بر اين رابطه و نياز متكي بود كه مباشر و يا پيشكار و ماموري كه وصول و ايصال اجناس يا وجوهي را به عهده داشت.دو فهرست تفصيلي از در يافت ها و پرداخت هاي نقدي و جنسي تهيه مي كرد كه جمع آن دو مساوي بود. اين نوع حسابداري تا قرون وسطي دوام يافت .
دوران رنسانس و سرمايه داري تجاري
از دوران باستان تا اواخر قرون وسطي تغيير اساسي در جهت تبديل حسابداري به يك سيستم جامع صورت نگرفت و تنها پيشرفت در خور ذكر ، گسترش دامنه نگهداري حساب براي عمليات گوناگون حكومت ها و اشخاص بود . به دنبال جنگ هاي صليبي كه ارتباط و بر خورد دو تمدن شرق و غرب بر بعد وسيع در پي داشت در برخي از نقاط ساحلي اروپا به ويژه در سواحل ايتالياي كنوني دولت – شهرها يا شهر – جمهوري هاي كوچكي پا گرفت كه از سلطه پادشاهان و خوانين فئودال را تا حدودي ازسيطره يك كليساي روم به دور بود . اقتصاد اين شهرهاي كوچك بر تجارت ، پيشه وري ، صنعت گري و صرافي استوار بود و در آن ها هيچ مانعي براي تجارت آزاد و حتي تجارت با سرزمين هاي دور دست وجود نداشت . خصيصه مهم اقتصادي ديگر اين شهر ها ، استفاده از سرما يه به صورت مولد آن بود. بدين معني كه سرمايه به جاي آنكه در ساختمان قصر ها و تهيه ي وسايل لوكس و غالبا بي مصرف ، راكد شود به صورت سرمايه تجاري يعني ابزار و وسايل كار ، كشتي و ديگر وسايل حمل و نقل و كالاهاي بازرگاني در آمد و در چرخه توليد و مبادلات تجاري جريان پيدا كرد اين شهرها ، علاوه بر فراهم آوردن امكان رشد و رونق تجارت ، بستر لازم براي انديشه علمي ،احياء و شكوفايي علوم ، هنرها و تكنولوژي را آماده كردند كه در نها يت به رونسانس يا رستاخيز علمي و هنري غرب انجاميد پيشرفت صنايع دستي و كارگاهها ، رونق داد و ستد ، رواج پول در معاملات تجاري ، گسترش صرافي و معاملات استقراضي ، معاملات نسيه و استفاده از عوامل متعدد در كسب و كار به بزرگ تر شدن اندازه موسسات و عمليات تجاري انجاميد,مستلزم ايجاد سيستم حسابداري كاملتري بود و گمان ميرود كه قاعده(( جمع و خرج )) در مورد حساب صندوق نخستين گام در راه پيدايش سيستم تازه بوده باشد,بدين معني كه صندوقدار به ازاي وجهي كه دريافت مي كرد, بدهكار و در مقابل وجهي كه پرداخت مي كرد بستانكار مي شد. قاعده ((جمع وخرج)) يا در يافت و پرداخت در مورد حساب مشترياننيز به كار گرفته شد . اما در گذر زمان , حسابداران ايتاليايي متوجه شدند كه دريافت پول از مشتري دو جنبه يا دو طرف دارد جنبه دريافت پول كه بايد در حساب صندوق ثبت شود و جنبه پرداخت كه بايد در حساب صندوق ثبت شود وجنبه پرداخت كه بايد در حساب مشتري يا پرداخت كننده ثبت گردد . بدين ترتيب دواصطلاح((dare))و دادن و ((avere))گرفتن در حسابداري ايتاليايي متداول شد و به فاصله كوتاهي, نگهداري حساب كالا هم معمول گرديد يد گسترش سريع حسابداري دو طرفه در جهان مرهون انتشار كتاب رياضيات لو كا پاچولي (luca pacioli ) به سال 1494 است . پاچولي كه او را پدر حسابداري مي نامند ,كه در دانشگاههاي شهر جمهوريهاي پروجا,پيزا فلورانس رياضيات تدريس مي كرد و مطالب كتاب رياضيات مذكور را پاچولي نوشت و شكلهاي انرا داوينچي ترسيم كرد. بخش اخر كتاب رياضيات پاچولي شامل چند فصل راجع به حسابداري بود كه نخستين توصيف مدون از سيستم حسابداري دو طرفه است در اين بخش ازكتاب پاچولي با استفاده از منابع و روشهاي موجود سه دفتر اصل حسابداري را به ترتيب زير شرح مي كند . waste book دفتر باطله كه در ايران دفتر كپي يا مسوده هم ناميده ميشود و در ان خلاصه معاملات تاجر به ترتيب تاريخ وقوع ثبت ميشود Journal دفتر روزنامه كه در ان مطالب دفتر باطله تلخيص و بر حسب بدهكار وبستانكار ثبت ميشود .
Ledger دفتر كل حاوي حسابهاي واقعي كه ثبتهاي دفتر روزنامه به ان نقل مي شد .پيدايش شهرهاي بزرگ در كشورهاي ديگر اروپايي رونق و تسلط سرمايه داري به عنوان وجه مسلط اقتصادي در فاصله قرنهاي 15 تا 18 از يك سو به انباشت سرمايه وايجاد دولتهاي حامي و متكي بر سوداگران از سوي ديگر به ايجاد مستعمرات و تاراج ثروتها و سرمايه هاي كشور هاي مستعمره انجاميد اين جريان موجبات رشد و رونق بيشتر تجارت و بزرگتر شدن موسسات تجاري را فراهم اورد . در فاصله رنسانس تا پايان قرن 18 تحولي بنيادي در حسابداري رخ نداد و تنها حركت در خور ذكر تئوري جديدي بود كه توسط سيمون استوين(simon stevin ) هلندي در اواخر قرن 16عنوان شد . بر اساس اين تئوري در هر معامله در مقابل هر بدهكار بايد يك بستانكار
وجود داشته باشد. استوين همچنين ضرورت تفكيك اموال موسسه را از امول شخصي صاحب سرمايه مطرح و لزوم نگهداري حسابي جداگانه براي سرمايه را نيز عنوان كرد. بدين ترتيب سيستم دفتر داري دو طرفه كه گوته(Gothe)بزرگ آلماني آن را يكي از زيباترين ابداعات بشري مي داند، مجموعه منسجمي را فراهم آورد كه بااستفاده از آن كليه معاملات و عمليات مالي ثبت و سود هر فعاليت تجاري تعيين مي شد و اموال شخصي تاجر از اموال تجارتخانه يا مؤسسه تجاري تفكيك مي گشت.با توجه به مطالب بالا مي توان گفت كه حساب داري دو طرفه يكي از لوازم و در حين حال يكي از عوامل موثري بود كه موجبات رشد و تو سعه تجارت و تجارتخانه و بنگاههاي تجاري را فراهم آورد .
دوران انقلاب صنعتي
سيستم ثبت دو طرفه كه به اعتبار ابداع آن در ايتاليا ، سيستم حسابداري ايتاليايي نيز ناميده مي شود به سرعت در سراسر اروپا رواج يافت در طول قرن هجدهم تقريبا كليه موسسات مالي و تجاري بزرگ اين شيوه حسابداري را به كار مي برند . اما اروپاي قرن هجدهم آبستن تحولي بسيار شگرف بود انقلاب صنعتي در نيمه دوم اين قرن آغاز شد و تا پايان نيمه اول قرن نوزدهم تداوم يافت و تحولات و تغييرات اقتصادي و اجتماعي وسيعي را در پي داشت اين تحولات بنيادي بر تمامي عرصه هاي زندگي فردي و اجتماعي مردم اروپا اثر گذاشت. و مناسبات اقتصادي ، اجتماعي و سياسي جوامع اروپايي را دگرگون كرد . تا از طريق اين قاره به سراسر جهان راه يافت و آثار مفيد و زيانبار بسياري بجا گذاشت.
توضيحات بيشتر در ارتباط با مفهوم ابر تئوري (پارادايم)
یکی از قابل توجه ترین جنبه های مفهوم ابرتئوری آن است که در ابرتئوری تئوری هایی که در تضاد آشکار با یکدیگر قرار دارند در یک نظر گاه مشترک قرار می گیرند و ابرتئوری بسیاری از اوقات موجب می شود که متضادها به صورت مکملهای یکدیگر در آینده . یکی دیگر از جنبه های جالب توجه ابرتئوری این است که موجب دستیابی به روشهایی میگردد که درتحقیقات قبلی ناشناخته باقی مانده بوده اند.
تفکر در مورد فرآیند تحصیل دانش و ادراک جهان توسط افراد قدمتی بسیار طولانی دارد . یونانیان این مقوله را تحت عنوان معرفت شناسی Epistemology نامگذاری کرده و آن را به صورت یکی از سنگهای زیربنائی علم فلسفه درآوردند.
در سال 1960 دو گام اساسی در جهت کمک به علم توسط توماس کوهن برداشته شد (1972 صفحات 104 – 80 ) . در اولین گام کوهن از دیدگاه های منفک منطقی و روانشناسانه دانشمندان ترکیب تازه ای بوجود آورد و آن را به صورت یک چهارچوب جامعه شناسانه و سیاسی به جامعه دانشمندان ارائه نمود . در دومین اقدام کوهن یک مدل چند جانبه از فرآیند علوم را ارائه کرده است . در مدل پیشنهادی کوهن مفهوم منسجم Seminal ابرتئوری paradigm علمی معرفی گردیده است.
بخش دوم
انقلاب در تفكر حسابداري
اگر چه کارل نلسون Carl Nelson دهه 1960 را "دوره تاریخی طلایی تحقیقات مقدماتی در حسابداری " نامیده است {4 .p 1973 Nelson } . معذالک مصادیق ارائه شده به عنوان مثالهایی بر موضوع با انتقادات شدیدی روبرو گردیده است . نلسون معتقد است که "اگر چه پژوهشهای چشمگیری انجام شده است ولیکن نسبت به موقعیتی که در سال 1960 در آن قرار داشتهایم پیشرفت قابل ملاحظه ای وجود نداشته است " {نلسون 1973 صفحه 15 }. همچنین از نلسون آمده است که می گوید " تحقیقات مقدماتی موجود از نظر ارزشی دارای ابهام هستند ". {32 . p 1973 Dopuch and Eevsine }. به همان ترتیب گونی دیز و دو پوچ Gonedes and Douch در انتقاد خود اظهار می دارند کارهای ارائه شده از لحاظ تئوری نارسا هستند و امکان این امر وجود دارد که " با توجه به مدل مقدماتی خاص انتخابی می توان در مورد هر مجموعه از روشهای حسابداری ارجحیت همان مجموعه را ارائه نمود " . {50 -49 .pp 1974 Gonedes and Dopuch }
در این مقاله نشان داده خواهد شد که انتقادات وارده ناشی از سوء تفاهماتی است که در ارتباط با نقش به اصطلاح تحقیقات مقدماتی و نقش آن تحقیقات در کنارگذاری افکار و روشهای قدیمی بر موجود است . مصادیق ارائه شده نه تنها خارج از موضوع نبوده اند بلکه به عنوان جزئی لازم در مراحل تحولی تفکرات حسابداری در جریان قابل احتساب می باشند . نه تنها تردیدی در ارزش مصادیق ارائه شده وجود ندارد بلکه همان کارها موجب شده است که موقعیت امروز حسابداری بنحو بارزی با موقعیت سالهای 1960 متفاوت باشد . موضوع نارسائی تئوریکی کارهای مورد نظر در این ارتباط نا مربوط به نظر می رسد و تکرار دورهای منعکس شده در انتقاد دوم گونی دیز و دوپوچ یک خصیصه عادی و سالم این گونه کارهای تئوریکی را تداعی می نماید .
انقلابهای علمی
ایده انقلاب در حسابداری از " ساختار انقلابهای علمی کوهن (Kuhn ) " اقتباس گردیده است {1970 } . به موجب نظریه کوهن توسعه علمی از طریق انباشت تدریجی صورت نمی گیرد . بلکه توسعه یک علم از طریق رویداد سلسله ای از انقلابهای سنت شکفانه صورت می پذیرد که در اثر آنها " یک تئوری معتبر وقت در مقابله با تئوریهای دیگری که قابل مقایسه با آن نیستند به نفع آن تئوریهای کنار گذاشته می شود ". {کوهن 1970 صفحه 7 } و در مراحل انتقال از نظریه های قدیمی تر به نظریه های جدیدتر مجامع علمی از مراحل متمایز مشخصی عبور می نمایند که عبارتند از :
1)- شناسایی استثناءها
2)-دوره ابهام و تردید
3)- پیدایش مجموعه هائی از نظریه های جدید
4)- متمایز گردیدن مکاتب فکری
5)- اشراف روشها و یا نظریه های جدید
مرحله اول مرحله ای تعیین کننده در کل مراحل بالا می باشد و در آن مرحله بحرانی که بعدا در مراحل بعدی پدیدار می شود در آن پایه گذاری می گردد. در این دوران است که دانشمندان بنحو رو به تزایدی از چهارچوبهای فکری موجود دچاراحساس نارضایتی گردیده و جستجو برای یافتن بدیلهای گوناگون شروع می شود . بدین بربیت مراحل دوم و سوم متقابلا به یکدیگر وابسته به نظر می رسند . هر چه نارضایی بیشتر می گردد انگیزه برای یافتن راه های جدید بیشتر می شود . هر چه ایده های جدید بیشتری ارائه شده و مورد بحث قرار می گیرد نارضایی بیشتر مشخص می شود . بدین ترتیب مکاتب مختلف فکری ظهور می نماید و یکی از مجموعه های فکری به تدریج بر سایر مجموعه ها برتری حاصل می نماید .
از آنجائی که این مراحل متضمن تغییرات اساسی در دیدگاه و عملکرد های جامعه دانشمندان می با شد کوهن از استعاره سیاسی انقلاب برای نامیدن آنها استفاده می نماید.
کوهن معتقد است که تغییرات تنها وقتی صورت می پذیرد که نارضایی جدی ای بوجود آمده باشد به این تعبیر که "نهادها (یا روشهای ) موجود قابلیت پاسخگویی خود را در مقابل مسائل مبتلا به در محیطی که خود تا حدی در ایجاد آن سهیم بوده اند از دست داده باشند " {کوهن 1970 صفحه 92 } . درست به مثابه انقلابهای سیاسی که "با هدف تغییر در نهادهای سیاسی به طرقی که همان نهادهای سیاسی آن طرق را ممنوع کرده اند ".
{کوهن 1970 صفحه 93 } عمل می کنند در انقلابهای علمی تغییر مفاهیم قبلی رشته علمی مورد نظر بنحوی صورت می گیرد که با مفاهیم موجود قابل انطباق نیست . در چهارچوب نهادها و مفاهیم موجود یک علم این گونه تغییرات قابل حصول نیست . تناسبی بین کنکاشگر و ضرورتها وجود ندارد . "طرفین در یک درگیری انقلابی لازم است به تکنیکهای اقناع جمعی متوسل گردند ". {کوهن 1970 صفحه 93 } و " همانند انتخاب بین نهادهای سیاسی رقیب انتخاب بین دو ابرتئوری متخالف در واقع انتخابی است بین دو شیوه غیر قابل انطباق حیات اجتماعی " {کوهن 1970 صفحه 94 } .
تحول يا انقلاب
احتمال به مرحله كمال رسيدن سريع در هر تحول يا انقلاب اندك است . قبل از بازنگري تئوريهاي پذيرفته شده قبلي و ارزيابي دوباره اعتقادات پيشين متشابه سازي ، ايده هاي جديد كامل نخواهد گرديد . اين ( يك مرحله ذاتي انقلابي است كه انقلاب به ندرت توسط يك فرد به مرحله تکامل می رسد و هیچگاه نیز این موضوع یک شبه به وقوع نمی پیوندد.
(کوهن ،1970،صفحه 7)
البته دلیلی وجود ندارد که ضرورتا همان الگوهای تکاملی که در علوم مشاهده شده است (به ویژه در علوم فیزیکی که بسیاری از مثالهای کوهن از آنها اقتباس شده است )،در حسابداری نیز قابل مشاهده باشد .علی رغم برخی تفاوتهای مشهود ،
احتمال وجود قابلیت کاربرد این نظریه در سایر رشته ها ،از نظر کوهن دور نمیماند(صفحه 208 ) ،معذالک به همان نحو که تئوری های علمی ممکن است پدیده های فیزیکی را تبیین و پیش بینی نمایند ،ممکن است تئوری های حسابداری به نوعی از الگوی انقلاب مو فقیت آمیز تشریح شده توسط کوهن ،پیروی مینمایند ،در آن صورت تحلیل دلایل و اهمیت
( دوره طلایی تحقیقات مقدماتی که در بالا به آن اشاره شد ، انکان پذیر خواهد گردند . همچنین در مسیر انجام این تحلیل ،به انتقادات به عنل آمده ااز کارهایی که در دوران طلایی ارائه گردنده است پاسخ داده خواهد شد . لازم به تاکید است که این مقایسه در قلمرو تفکر حسابداری مراحل تکامل بجای پیروی از یک الگوی انقلابی ،از یک الگوی تغییرات تدریجی ،پیروی می نماید . ولیکن ،تردید در انجا است که این تغییرات تدریجی تا حد مربوط به مرحله تکامل ،مراحل تشریح شده در مرحله تکامل انقلاب را ،طی کرده باشد .
به هر حال ،در جهت بکار گیری این مقایسه در تفکر حسابداری تشخیص یک وضعیت مقدمات ضروری است . ابتدا باید یک جامعه علمی شناسایی گردد. این موضوع در نوشته های کوهن مورد تاکید قرار گرفته است .کوهن خاطر نشان می سازد که (جوامع علمی می توانند و باید بدون توسل قبلی به یک ابر تئوری ،قابل تفکیک باشند ){کوهن ،1970 ،صفحه 176 } به همین ترتیب ،در این مقاله به جوامع علمی مورد نظر که در بر گیرنده گروه آکادنیسینها و سازمانهای تحقیقاتی است ، اتکاءخواهد گردید . این جوامع بطور مثال عبارتند از :انجمن حسابداری امریکا ،انجمن مدرسین حسابداری دانشگاه در انگلیس ،انجمن حسابداری استرالیا و نیوز لند ، بخش تحقیقات انجمن حسابداران خبره امریکا ،بنیاد تحقیقات حسابداری استرالیا .
ماتريس نظام حسابداري
روشهای اساسی مورد استفاده در جهت نگاهداری سوابق حسابداری از قدمتی که به بیش از 500 سال بالغ می شود ،برخوردار است .
ولیکن اطلاعاتی که معمولا در این سوابق نگاهداری می شود ، عمدتا محصول قرن حاضر است . تنها طی 75 ساله اخیر، دکترین بهای تمام شده تاریخی تبلور یافته و در متون و روشهای حسابداری به صورت روش مسلط ظاهر گردیده است . حتی ،کوشش در جهت قرموله کردن روابط فکری زیر بنائی مربوط به موضوعات و قواعد ثبت و گزارشگری ،مربوط به سالهای متاخر بوده و در سنوات 1930 و1940 شروع گردیده است .درکارهای انجام شده توسط گیل من 1933 ،ساندرز ،هت فیلد و مور 1938 ،پیتون و لیتل تون و سایرین ،کوشش برای منطقی ساختن روشهای موجود و ایجاد چهار چوبهایی که با استفاده از آنها بتوان تئوریها وروشها را مورد ارزیابی قرار داد ،شروع گردیده است .
چهار چوب ایده های که در این دوران ارائه گردیده ،از خصوصیات لازم برای یک ابر تئوری بر خوردار است . معذالک ،لازم است توجه گردد که کوهی ابرتئوری را برای مقاصد متفاوتی مورد استفاده قرارداده است . از آنجائی که این موضوع یکی از موجبات سردرگمی هایی بوده که بعدا در اضافات بعدی نسخه 1970 ،کوهن به آن پرداخته شده است ، در اینجا از بکارگیری این واژه خودداری خواهد گردید .
در عوض ،حتی الامکان واژه های جانشینی که در چاپ بعدی مورد استفاده قرار گرفته ،در اینجا استفاده خواهد شد . برای نامیدن یک مجموعه کلی از ایده ها که مجمو عه ای از دانشمندان رابه یکدیگر مربوط می سازد کوهن از واژه "ماتریس نظام "استفاده می نماید (صفحه 182) .ماتریس نظام ویژگی هایی دارد که موجب تمایز آن می گردد (نظام بلحاظ رجوع آن به خصوصیات مشترک اعضاءیک نظم خاص ،ماتریس به لحاظ آن که در برگیرنده عناصر منظم از انواع گوناگون ،که هر کدام نیاز به مشخصات بیشتری دارد ) کوهن 1970 ،صفحه 182
در این نظام عناصر موجود عبارتند از :
1- نمادهای کلی –نمایش نمادین مشترکی که در نظام به آسانی قابل درک بوده و مجادله ای درباره آن وجود ندارد
2- تعهدات مشترک – اعتقاداتی که به تبیین آنچه باید به عنوان تبیین یا راه حل مورد قبول قرار گیرد ،کمک می نماید .
3- ارزشها – مجموعه کیفیاتی که اعضاءگروه در کار همگنان خود انتظار دارند
4- الگو –مسائل محض وراه کارهایی که دانشجویان مدخل در این جامعه با آنها روبرو می شوند وبا ارائه الگوهایی ،روشهای حل آن مسائل به آنها نشان داده میشود .
با پیروی از توضیحات ارائه شده ،ماتریس نظام حسابداری را که در سالهای 1940 شناخته شده ،می توان به صورت زیر تشریح نمود:
1- نمادهای کلی مشتمل بر تعاریف و روابط پدیرفته شده مانند معادله تراز نامه ، صورتحساب سود وزیان ،طبقه بندی های مربوط به دارایی های ثابت ودارایی های جاری و محاسبات مربوط به سرمایه در گردش ،نرخ بازده و نسبت بدهی به حقوق صاحبان .
2- تعهدات مشترک مشتمل بر اصول اصطلاحی تحقق و تطابق ،تعریف موسسه دایر وبهای تمام شده تاریخی .
3- ارزشها مشتمل بر محافظه کاری ،ثبات رویه ،اهمیت و نظایر آنها .
4- بالاخره ،الگوها که در کتابها و تبیینهای دوره قابل رویت بوده اند .
همواره مشابهت قابل ملاحظه ای در محتویات بسیاری ازمتون وجود داشته (و هنوز دارد ) تا آنجا که محتویات دوره های آموزشی و آزمونها به تقریب به صورب کاملا قابل پیش بینی در آمده است .
هرگاه دانشجویی عناصر یک "ماتریس نظام "را شناخته باشد ،با همان دیدگاهی با موقعیتهایی مساله دار برخورد می نماید که سایر اعضاء گروه تخصصی او ،با آن گونه موقعیتها بر خورد می نمایند .
نویسندگان ومحققان از استانداردها و روشهای یکسانی پیروی نموده و این طور به نظر خواهد رسید که مسائل با استفاده از الگوها و راه کارهای مشابهی قابل حل می باشند (کوهن 1970 ،صفحه 187 ) بدین ترتیب ،عمومیتی در آموزش ودیدگاه ها حاصل می آید که موجب بهم پیوستگی در یک جامعه علمی می گردد .
معهذا ،وجود یک "ماتریس نظام "بدان مفهوم نخواهد بود که مجموعه ای از قوانین مستحکم و غیر قابل تخطی بوجود آمده باشد .در عوض ،و از آنجائی که آموزش اعضاء این جامعه از طریق اموزش راه حل مسائل صورت گرفته است (یا به تعبیر کوهن آموزش از طریق کار یدی و در حین عمل ،صفحه 471) اینان به یک مجموعه کامل قوانین نیازی ندارند .تا قبل از سال 1930 ،حسابداری در چنین وضعیتی بوده است .
در کارهای نویسند گان این دوره اصول عمومی به صورت مفروض دانسته می شده و یا به صورت ساده تشریح می گردیده است .
تنها پس از انتقادهای سالهای 1920 واوایل سالهای 1930 است که کوششهایی در جهت تبیین چهارچوبهای برای ایده های حسابداری انجام می شود و ارگانهایی به عنوان مرجع انجام این کار تشکیل می گردد .
این پدیده هم در پیش بینی های کوهن وجود دارد و در آنجائی که می گوید "تنها آن هنگام که روشهای پذیرفته شده مورد حمله قرار می گیرند ،بررسی قوانین اهمیت می یابد "مشاهده می گردد .
معذالک ،تبیین این قوانین مو جب بر طرف شدن کلیه تضادها و تعارضهائی که از قبل مانع ظهور حسابداری شده بوده اند ،نمی شود . نویسندگان متون حسابداری حسابداران حرفه ای هیچکدام تضادی به لحاظ انحرافهای مشخص کاربردی در ارتباط با قاعده اکید بهای تمام شده تاریخی مشاهده نمی کردند . به عنوان نمونه ای از این گونه انحرافها می توان اعمال قاعده اقل بهای تمام شدهیا قیمت بازار یا وضع هزینه های استهلاک از بهای تمام شده دارایی ها را نام برد . در کارهای کوهن ،حتی این موارد نیز پیش بینی شده است . از آنجائیکه قواعد از طریق کار برد آنها در موقعیتهای مشخص ُ،آموخته می شوند ،انحراف از آن قواعد یا مشهود نمی گردد و یا با توجه به واقعیات مربوط به اوضاع خاص قابل توجیه تلقی می گردد.بنابراین ،آنچه که قواعد درخدمت انجام آن قرار می گیرند ،عبارت است از "تحدید ماهیت قابلیت پذیرش راه حلها و مراحل دستنابی به آنها "
بخش سوم
نقش پارادايم در حسابداري و طرح برخي از ابهام ها
از آنجائی که در حسابداری اغلب موضوع دیدگاه سیستمی مطرح می گردد ،مناسب به نظر می رسد که جایگاه آن را در طبقات سیستمی بولد ینگ از سیستمهای جهانی که یکی از طبقه بندی های معتبر سیستمها است ،بررسی نمائیم . به نظر می رسد که سیستمهای حسابداری در طبقه بندی های معتبر سیستمها است ،بررسی نمائیم . به نظر می رسد که سیستمهای حسابداری در طبقه سوم طبقه بندی های بو لد ینگ ،قابل طبقه بندی باشد.
در این طبقه مکاینسمهای کنترل طبقه بندی شده اند و از جمله مثالهای بارز آنها ترموستات نمونه آورده شده است . همچنین سیستمهای این طبقه دارای خواص سیبرنتیکی بوده و دارای باز خور می باشند .
یکی از سئوالاتی که برای این نگارنده مطرح است ،مقایسه پیدایش و توسعه حسابداری به صورت علم با پیدای و توسعه سایر علوم است .
در اینجا به یظر می رسد برخی از رفتار ها موجب کند شدن سرعت سیر حسابداری به صورت علم می شود .سئوال این است که آیا در سایر علوم نیز از ابتدا هدف انتفاعی برای علم ،مورد نظر دانشمندان آن علم قرار گرفته است خیر ؟ مثلا در پیدایش و توسعه شیمی یا فیزیک دانشمندان مربوط تنها در صدد یافتن حقایق و روابط مو جود در طبیعت تلاش می کرده اند . حداقل در ابتدا این طور بوده است ودر بسیاری از موارد بهره برداری آنی مطرح نبوده است .به عبارت دیگر در ابتدا ،تحقیقات ،صورت تحقیقات بنیادی و محض را داشته است و بعدها با شناخته شدن بیشتر آن علم ،تحقیقات کاربردی در علم مربوط ،مفهوم پیدا می نموده است . حتی در اقتصاد نیز این موضوع تا حد زیادی مصداق دارد .
در حالی که در حسابداری ،شاید به خاطر ارتباط موضوع آن با پول و واحد پول ،این وضع دیده نمی شود .ابتدا تحقیعات کاربردی شکل می گیرد و اهداف گزارشگری ونحوه تصمیم گیری و مواردی شبیه آن مطرح می گردد و بعدا آنهم با الهام از سایر علوم است که تحقیقات تا حدی شکل تحقیقات محض بنیادی به خود می گیرد . در واقع در سایر علوم نظیر فیززیک و شیمی ،بهنگام شناسایی عناصر ،به خاطر جایگاه آنها در تبیین جهان هستی، مورد شناسایی قرار می گرفته است وجدول تناوبی شکل می گرفته است .
همچنین در مورد منظومه شمسی و صور فلکی ،بهنگام شناسایی فکر استفاده فوری را در کسی انشاء نمی کرده اند . ولیکن در حسابداری ،بنظر می رسد موضوع از طرف دیگر شروع شده است و بدین ترتیب ،شاید یکی از دلایل تردیدها ،همین شروع از طرف کاربردی باشد .